روشهای زندگی با توجه به شرایط هر شخصی متفاوت است. شما نمیتوانید تضمین کنید یک آدم مجرد، خوشبختتر از یک فرد متاهل است یا برعکس آن! از طرفی هم نمیشود یک زمان یا سن مشخصی را برای ازدواج و شروع یک زندگی جدید مشخص کرد. درست است که فاکتورهای کلی زیادی درمورد این مسئله وجود دارد امّا آیا برای همه افراد با هر شرایطی درست است؟
پیچیدگیهای زندگی و بعضی اتفاقات باعث شدهاند که این روزها اکثر جوانها در مورد مجرد یا متاهل بودنشان دچار نگرانی و سردرگمی شوند. مسائلی که قرار است درموردشان با شما صحبت کنم، بیشتر شامل جواب دادن به این سوالات میشود که کدام را باید انتخاب کنیم؟ زندگی متاهلی یا مجردی؟ یا چه زمانی باید متاهل شویم؟ یا اصلاً همه باید حتماً ازدواج کنند یا نه؟
زندگی متاهلی یا مجردی؟
اول از همه بهتر است تکلیف این را روشن کنیم که اصلاً چرا باید مجرد ماند یا ازدواج کرد؟
قبل از هر چیزی بهتر است بدانید که هیچ موضوعی نیست که به طور 100% شامل همه آدمهای دنیا شود. ازدواج هم همینطور است، هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید که همه باید ازدواج کنند و متاهل شوند. هر موقعیتی احتیاج به آمادگی دارد و نمیشود با حرف هایی مثل این که چون مجرد است مسئولیت سرش نمیشود یا اگر ازدواج کند درست میشود یا صحبت هایی شبیه به اینها سراغ تشکیل زندگی رفت.
از طرفی مجرد ماندن و طولانی شدن دوره مجردی برای کسانی که شرایط ازدواج دارند هم مشکلات خاص خودش را دارد و ممکن است تغییرات اخلاقی یا شخصیتی زیادی را برای آنها بوجود بیاورد. جواب دادن به این سوال که چه زمانی برای ازدواج مناسبتر است احتیاج بررسی مسائل مختلفی دارد که در ادامه در مورد آنها توضیح میدهم.
ادامه دادن دوره مجردی یا شروع یه زندگی دونفره علاوه بر آمادگیهای مالی و شغلی احتیاج به یه سری آمادگیای شخصیتیم داره مربوط به مسئولیت پذیری و تعهد آدما نسبت به هم میشه.
از کجا بفهمیم که آماده ازدواج هستیم؟
بعضی افراد هستند که مقاومتی برای ازدواج کردن یا تشکیل زندگی ندارند امّا نمیدانند که آیا شرایط و آمادگی تشکیل زندگی را دارند یا نه؟ نشانههایی که در اینجا میخواهم به شما معرفی کنم، از اصلی ترین فاکتورهایی هستند که نشان میدهند آیا شما میتوانید به فکر شروع یک زندگی جدید باشید یا فعلاً باید به زندگی مجردی ادامه دهید.
اگر این شرایط را داشتید میتوانید به زندگی متاهلی سلام کنید :)
از دستش نده: یکبار برای همیشه؛ اختلافات شایع بین زوجین و راهحل آنها
1) به بلوغ فکری رسیدهاید
بلوغ انواع مختلفی دارد و مشکل از جایی شروع میشود که بعضیها فکر میکنند که با رسیدن به بلوغ جسمی آمادگی ازدواج پیدا کردهاند و میتوانند وارد مرحله متاهلی شوند. از لحاظ روانشناسی و اجتماعی نه تنها این طرز فکر اشتباه است بلکه آسیبهای روحی و روانی زیادی هم به خود شخص، هم شریک زندگی و هم خانوادههای آنها وارد میشود.
نتیجه آن هم چیزی جز مشکلات عصبی، اضطراب و اینجور چیزها نیست. برای همین هم باید قبل از هر چیز از رسیدن به بلوغ عاطفی و فکری مطمئن شوید.
2) نظر مثبتی به زندگی مشترک دارید
متاسفانه بعضی افراد فکر میکنند که ازدواج یک مرحله از زندگی است که برای همه باید انجام شود، برای همین هم به فکر تشکیل خانواده میافتند. من فکر میکنم از دلایل اینکه بعضی اشخاص با شکستهای عاطفی و مشکلاتی مثل افسردگی در ازدواجشان مواجه میشوند، همین موضوع باشد.
بهتر است قبل از ازدواج نگرشتان را نسبت به آن مثبت کنید. اگر حسی که از شروع یک زندگی جدید دریافت میکنید، انرژی سالم و مثبتی دارد، میتوانید جنبههای دیگر زندگی متاهلی را هم بسنجید و بعد با توجه به شرایطتان با زندگی مجردی خداحافظی کنید.
3) زود جا نمیزنید
زندگی مشترک شامل مجموعهای از اتفاقات و مسائلی است که میتوانند خوب یا بد باشند. هر آدمی در زندگی با خانواده خودش هم دچار دغدغهها و مسائل خاصی میشود امّا مشکلات زندگی مشترک فرق میکند. در دوران متاهلی ممکن است مسائلی پیش بیاید که مجبور شوید بخاطر شریک زندگیتان آنها را تحمل کنید.
در اینجور مواقع شما باید بتوانید شرایط پیش آمده را کنترل کنید و از طرفی هم حواستان به همسرتان باشد تا او هم بتواند بر اعصاب خودش مسلط باشد و عکس العمل و تصمیمگیری درستی از خودش نشان دهد. اگر کسی هستید که روحیه جنگجویی و مقاومی دارید و در مقابل مشکلات زود جا نمی زنید، یکی از شرایط ازدواج را دارید.
از دستش نده: تاثیر هوش هیجانی بر روابط عاطفی
4) خودخواه نیستید
این مسئله یک ویژگی اخلاقی است که هم خود فرد و هم اطرافیانش میتوانند در مورد آن نظر دهند. برای همین، هم از حرفها و نظرات دیگران و هم از رفتارهای خودتان میتوانید متوجه شوید که آیا شخص خودخواهی هستید یا نه؟
اگر به نظرات و علایق دیگران احترام میگذارید و کسی هستید که تحت هر شرایطی خواستههای خودش را به دیگران ترجیح نمیدهد، پس یعنی شما آدم خودخواهی نیستید و از این جهت شرایط تشکیل خانواده را دارید.
پست اینستاگرام: نسخه تجویزی برای خانمها
چه مواردی باعث ترسیدن شما از ازدواج نکردن میشوند؟
افراد زیادی هستند که بخاطر ترس از یک سری مسائل به زندگی متاهلی و ازدواج پناه میبرند، بدون اینکه بدانند اصلاً آمادگی ازدواج دارند یا نه؟
شاید شما هم درگیر این مسائل شده باشید امّا متوجهشان نیستید و یا سعی میکنید آنها را توجیه کنید و یکجورایی نادیده بگیرید. چندتایی از آنها را معرفی میکنم تا ببینید شما هم جزو آنها هستید یا نه؟
ترس از تنهایی
خیلیها دلیلشان برای شروع یک رابطه یا زندگی مشترک، فرار از تنهایی است. یعنی از اینکه کسی کنارشان نباشد یا مجبور شوند تنهایی روزهایشان را بگذارنند، بدون در نظر گرفتن مسائل مهم دیگر، سراغ ازدواج و زندگی متاهلی میروند.
منظورم این است که اگر دلیلتان برای ازدواج فقط این است که تنهایی به شما خوش نمیگذرد یا حوصلهتان از تنها ماندن سر رفته، بهتر است کمی بیشتر و منطقیتر فکر کنید تا در آخر خدایی نکرده دچار پشیمانی نشوید.
برطرف کردن مشکلات فردی
حتماً شما هم شنیدهاید که وقتی کسی دچار مشکل شخصیتی، عاطفی یا رفتاری باشد، بعضیها میگویند که اگر ازدواج کند شرایطش بهتر میشود. نمیدانم شما هم به این شرایط اعتقاد دارید یا نه، ولی به نظر من کسی که هنوز نتوانسته مشکلات شخصیاش را با خودش حل کند، نمیتواند درک درستی از احتیاجات و نیازهای یک نفر دیگر هم داشته باشد. مطمئن باشید هیچ مشکلی بعد از ازدواج حل نمیشود که هیچ، بلکه بزرگتر و پیچیدهتر هم میشود.
از دستش نده: رابطه سمی چیست و چطور بدون آسیب از آن خارج شویم؟
لجبازی
می دانم شاید این مورد کمی برایتان مسخره و احمقانه باشد امّا باید بدانید که خیلیها هستند زندگیشان را سر لجبازی و اثباتشان به دیگران شروع کردهاند و اکثرشان هم نتیجه جالبی نداشتهاند. هدف بعضی افراد از ازدواج و شروع زندگی این است که به بقیه نشان دهند که بزرگ شدهاند و میتوانند زندگی و خانواده مستقل خودشان را داشته باشند.
یکنواختی زندگی
دلیل دیگری که ممکن است بعضیها را ترغیب به ازدواج کردن کند، یکنواختی زندگیشان است. بعضیها به ازدواج به شکل یک تنوع برای زندگیشان نگاه میکنند. درواقع فکر میکنند که ازدواج مثل یک اتفاق تازهای است که قبلاً تجربهاش نکردهاند و حالا میتواند از این یکنواختی و کسالت نجاتشان دهد.
مشکل بزرگی که در مورد اینجور افراد وجود دارد این است که بعد از یک مدت همین ازدواج و زندگی مشترک هم برایشان کسالت آور و یکنواخت میشود و سراغ کار دیگری برای رفع بی حوصلگیشان میروند. راحتتر بخواهم بگویم، این آدمها ازدواج را مثل یک سرگرمی میدانند و احساسات و عقاید طرف مقابلشان هم برایشان هیچ اهمیتی ندارد.
پیشنهاد کتاب: پیشنهاد میکنم حتماً کتاب 5 زبان عشق: راههایی برای داشتن عشق پایدار از گری چاپمن را بخوانید.
آیا همه باید ازدواج کنند؟
با حرف هایی که گفته شد، حالا این سوال پیش میآید که چه کار بهتر است؟ مجرد بمانیم یا سعی کنیم که هر چه زودتر زندگی مشترک و ازدواجمان را شروع کنیم؟
ببینید، ازدواج کردن یا مجرد ماندن هرکسی بیشتر از همه به خودش بستگی دارد. همیشه این موضوع را در نظر داشته باشید که مجرد ماندن چیزی نیست که بتوان آن را دلیلی برای ناقص بودن یا کافی نبودن یک نفر برای زندگی دانست. از طرفی هم قرار نیست همه شرایط برای ازدواج مهیا باشد تا شما بتوانید به فکر ازدواج و تشکیل زندگی بیفتید.
اگر بتوانید یک سری مسائل اصلی مانند شغل، شخصیت استقلال، بلوغ فکری و چیزهایی شبیه به اینها را مدیریت کنید، شرایط دیگر را هم کمکم میتوانید محیا کنید و موانع ازدواج را کنار بزنید. پس اگر فکر میکنید آمادگی ازدواج و شروع یک زندگی با شخص دیگری را ندارید، هیچ توجهی به حاشیهها نداشته باشید.
منظورم این است اینکه دیگران چه فکری راجع به شما میکنند یا همه دوستان و اطرافیانتان ازدواج کردهاند و فقط شما هستید که مجرد ماندهاید دلیل نمیشود که بدون آمادگی و شوق به ازدواج سراغش بروید. هر زمان که فکر کردید میتوانید خوشبختی و پیشرفتتان را در کنار شخص دیگر ادامه دهید و حتی درصدش را بیشتر هم کنید، میتوانید سراغ شروع زندگی متاهلی بروید.
خلاصه مطلب
ازدواج یا مجرد ماندن موضوعی است که هم از لحاظ فردی و هم اجتماعی باید بررسی شود تا نتیجه منفی برای افراد و خانوادهها نداشته باشد. از شرایط اصلی داشتن تاهل بلوغ فکری و اجتماعی، احترام، مقاومت در برابر مشکلات و مسائل مشابه اینها است.